"وضعیّت اجتماعی هند و افسانۀ "پیشرفت

Persian translation of India: Where is it going? (October 5, 2009)

ترجمه و تلخیص: آرمان پویان

شکافِ رو به گسترش میان اقشار غنی و فقر کشور، با نرخی بالا و هشدار دهنده در حال رشد است. گزارش "وضعیّت جمعیّت جهانی در سال 2008" که از سوی صندوق جمعیّت سازمان ملل (UNFPA) تهیه گردیده است، نشان می دهد که کشور هند از نظر شاخص "امید به زندگی" نیز در سطحی پایین تر از کشورهای همسایۀ خود قرار دارد. بنابر این گزارش، امید به زندگی مردان هندی، 63.3 سال و این شاخص برای زنان هندی، 66.6 سال می باشد. بیش از نیمی از زنان هند، به کم خونی مبتلا هستند؛ این موضوع نشان می دهد که چگونه سرمایه داری، هر روز به جسم آن ها آسیب می رساند.

در همان حال که هند "پیشرفت می کند"، مردم بیش تری به حلقۀ شوم فقر درمی غلتند. 230 میلیون نفر از سوء تغذیه رنج می برند و 40 درصد کودکانِ زیر سه سال، از کمبود وزن در رنج هستند. تعداد زاغه ها در حوالی مومبای (همان بمبئی-م)، بانگلور و سایر شهرهایی که ظاهراً "مدرن" به حساب می آیند، با نرخی شدید رو به افزایش اند.

در طی چهار دهۀ گذشته، آمار مربوط به نسبت کودکان پسر به دختر در گروه سنّی 0-6 سال، از کاهشی مستمر حکایت دارد. آمارهای سرشماری نشان می دهد که در برخی از ایالات ثروتمند تر کشور، این مشکل به مراتب حادتر است. این ایالات، مطابق با سرشماری سال 2001، شامل پنجاب- که تنها 798 دختر (در ازای هر 1000 پسر) در آن وجود دارند- هارایانا، دهلی و گوجرات می گردد که سه مورد آخر، به ازای هر 1000 پسر به ترتیب 819، 868 و 883 دختر وجود دارند. به همین ترتیب، بنابر مطالعۀ سازمان ملل در سال 2007، روزانه قریب به 2000 نفر دختر متولّد نشده به طور غیر قانونی در هند سقط می گردند.

همیشه برای رهایی از فقر، باید پول درآورد؛ امّا سرمایه داران تا آن حد بی رحمند که برای حدّاکثر کردن سود خود، فقر را هم می فروشند. چندی پیش، فیلم اسکار وینر با عنوان "میلیونر زاغه نشین" با نشان دادن فقر در زاغه ها و معرّفی آن به جهان، رکورد تمام باجه های فروش بلیت را شکست؛ نمایشی کمیک همراه با فلاکت، درد و بدبختی فقرا.

وعده های سیاستمداران حاکم و سیاست های آنان هیچ چیز به جز یأس در بین فقرا و مردمان بیشتری که به تلۀ مرگی با نام فقر می افتند، دربر نداشته است. در حال حاضر، نزدیک به 78% جمعیّت کشور، روزانه کم تر از 20 روپیه هزینه می کند؛ در عین حال، نرخ دستمزد کارگران در بخش صنعتی، در ردۀ پایین ترین نرخ های دستمزد در دنیا قرار دارد.

در گذشته، تخمین زده می شد که اقتصاد هند از نرخ رشد بالایی برخوردار خواهد بود، امّا اکنون 40 درصد مردم این کشور با درآمدی روزانه کم تر از 1 دلار به سختی به حیات خود ادامه می دهند و کودکان به آموزش ابتدایی دسترسی ندارند. شمار افرادی که دارای تحصیلات بالا می باشند، به سختی به هفت درصد می رسد. امّا این تنها یک روی سکّه است: در حال حاضر، بخش بزرگی از ثروتمندان جهان، از هند می آیند. کسانی مثل لاکسمی، میتال، موکِش، آمبانی و آنیل آمبانی و غیره، همگی هندی هستند. موکش آمبانی که 28.2 میلیارد دلار را در قمار در بازار سهام از دست داده بود، با 20.8 میلیارد دلار، هم چنان ثروتمندترین شخص هند است.

اکنون که آشفتگی و هرج و مرج اقتصادی به دنیا ضربه زده است، ثروتمندان از زندگی لوکس خود لذّت می برند، در حالی که توده های مردم بیش از پیش رنج می کشند. کمک های دولت (Bailout) با استفاده از پول مردم، برای حفظ وضع سابق ثروتمندان و حمایت از آنان برای جلوگیری از سقوط به داخل توده های فقیر، هم چنان صورت می گیرد. از صاحبان کمپانی های فراملّی تا بوروکرات ها، همگی از رفاه در طی دوران رکود اقتصادی به بهای پول مالیات دهندگان لذّت می برند.

به موازات وخیم تر گشتن وضع توده ها، رفاه ثروتمندان بیش تر می گردد. اخیراً، بالونی به ارزش 2450 میلیون روپیه خریداری شد و به نیروی هوایی هند تعلّق گرفت. بله، برای کالاهای لوکس، کمک های دولتی و خرید تسلیحات همواره پول وجود دارد، امّا برای عموم مردم چنین مبالغی در دسترس نیست.

در بودجۀ سال مالی 2009-2010 هند، هزینه های دفاعی کشور با 10 درصد افزایش به رقم 1056 میلیارد روپیه (26.5 میلیارد دلار) رسیده است. به علاوه، 33 میلیارد روپیه به سازمان تحقیق و توسعۀ صنایع دفاعی (DRDO) برای یافتن راه های جدید گسترش تخریب و کشتار مردم، تخصیص داده شده است. با این حال برای خدمات اجتماعی، نظیر بهداشت، آموزش و سرویس های خبری، تنها 302730 میلیون روپیه اختصاص داده شده است.

مسألۀ ارضی هنوز لاینحل باقی مانده است و کشاورزان هم چنان به خودکشی دست می زنند. زنان بدن خود، فرزندانشان و حتی اعضای بدن خود را می فروشند تا بلکه بتوانند نان و کره برای مصرف دو بار در روز پیدا کنند. بنابر گزارشی از ادارۀ ملّی ثبت جرایم(NCRB)، قریب به 16632 کشاورز، که 2369 نفر از آنان را زنان تشکیل می داده اند، در سال 2007 اقدام به خودکشی نمودند. (یعنی 14.4 درصد کلّ موارد خودکشی در کشور) این به آن معناست که هر روز در هند، به طور متوسّط 46 کشاورز خودکشی می کنند؛ اگر ما داده های مربوط به یک دهۀ گذشته را در نظر بگیریم، خودکشی کشاورزان از سال 1997 تاکنون به 182936 مورد می رسد. این ها ارقامی است که ما در گزارش سالانۀ NCRB پیدا می کنیم، ولی آمار حقیقی احتمالاً به مراتب بالاتر است.

کشوری با منابع غنی، نیروی انسانی ماهر و پتانسیل بالا برای رشد، از سوی سرمایه داری محکوم شده است تا جامعه ای مقهور و شکست خورده باشد. این تراژدی ایست که این سیستم خلق کرده است، سیستمی که تنها یک محرّک دارد: افزایش نرخ سود به بهای زندگی بشر.

هند، به عنوان بزرگ ترین تولیدکنندۀ گندم در جهان، بیش ترین تعداد گرسنگان جهان را در خود جای داده است (چیزی بالغ بر 200 میلیون نفر). بنابر گزارش "شاخص گرسنگی جهانی 2008"(GHI-2008) که از سوی مؤسّسۀ بین المللی مطالعات سیاست های مربوط به خواروبار (IFPRI) منتشر گردید، هند در میان 88 کشور در حال توسعه و در حال گذار، رتبۀ 66 را دارد.

اخیراً، در برخی از بخش های هند، مردم به دلیل نبود موادّ غذایی کافی با شرایطی هم چون قطحی و خشکسالی رو به رو شده اند. 3 کِرور یا 30 میلیون تن گندم در انبارهای هند باقی مانده است، امّا عرضه کنندگان برای رسیدن به یک قیمت سود آور، مقادیر کافی را به بازار نمی فرستند. به عبارت دیگر یک کمبود مصنوعی ایجاد کرده اند تا عرضه کاهش و قیمت ها افزایش یابد.

قسمتی از مقالۀ "هند: به کدام سو می رود؟" نوشتۀ عمر شاهد (سیالکوت پاکستان)

Source: Militant